اصول صحیح تربیت فرزند (چطور کودکمو تربیت کنم؟)
تربیت کودک همواره برای اغلب والدین یک از بزرگترین دغدغهها بوده است. برخی از والدین دوست دارند تا آنچه را که خودشان در دوران کودکی بدست نیاوردهاند برای فرزندانشان جبران کنند. گاهی این دغدغه به قدری زیاد است که حالت وسواسی به خود گرفته و افراد روشهای سخت گیرانهای برای تربیت فرزند خود بکار میگیرند یا از طرف دیگر کاملا بیخیال می شوند و فرزند را به حال خود رها میکنند. هیچکدام از این دو روش برای تربیت اولاد صحیح نیست و با معیارهای جهانی برای تربیت کودکان همخوانی ندارد. در این مقاله ما سعی میکنیم تا با استفاده از اصول روانشناسی، بهترین روشهای تربیتی را به شما بیاموزیم. به یاد داشته باشید، تربیت فرزندان کار دشواری است و نیازمند صبر و شکیبایی شما و صرف زمان زیاد برای کودکانتان میباشد.
اصول گام به گام تربیت فرزند
چیزهایی به فرزندتان بدهید که خود را مالک آنها بداند و بتواند آنها را کنترل کند
کودکان را در تربیت خودشان به خدمت بگیرید. پژوهشها نیز از موثر بودن کمک کودکان در تربیت خود حمایت میکند: کودکانی که برای اهداف خود برنامهریزی میکنند، برنامههای هفتگی تهیه میکنند و کارهای خود را ارزیابی میکنند، قشر پیشانی خود را تقویت میکنند و کنترل بیشتری بر زندگی دارند. باید بگذارید که فرزندانتان براساس معیارهای خودشان به موفقیت برسند و البته گاهی هم شکست را تجربه کنند.
به فرزندانتان ثابت کنید که برای آنها به عنوان انسان ارزش قائل هستید
کودکی باید چگونگی عشق ورزیدن را به کودکان یاد بدهد، اگر آنها نتوانند اول خود را دوست داشته باشند، نمیتوانند دیگران را هم دوست داشته باشند. از طرفی کودکان نمیتوانند خود را دوست داشته باشند، اگر شما نتوانید عشق بیقید و شرط را به آنها ارزانی کنید. وقتی فرزند دلبندتان از مدرسه برمیگردد یا شما از سر کار به خانه میآیید، باید تکنولوژی را کنار بگذارید، تلفن را خاموش کنید، به چشمان فرزندتان خیره شوید تا او ببیند که چطور از دیدنش به وجد میآیید و چشمانتان از دیدن او از شادی و لذت برق میزند. سپس از او بپرسید که “امروز چطور بود؟ خوش گذشت؟” فرزندتان باید بداند که برای خودش به عنوان یک انسان و پاره وجودتان ارزش قائل هستید و خودش برایتان اهمیت دارد، نه نمره و معدلش.
به فرزندانتان یاد بدهید بدون آن که از آنها خواسته شود، در کارهای خانه به شما کمک کنند
شما اولادتان را از انجام دادن کارهای خانه معاف میکنید، در نتیجه فردی را به جامعه تحویل میدهید که به عنوان یک جوان بالغ در محیط کارش منتظر مینشیند تا بقیه فهرست کارها را برایش بیاورند و به او بگویند که چکار باید بکند، فهرستی که وجود ندارد. مهمتر آن که این کودکان فاقد انگیزه ناگهانی و غریزهای هستند که آنها را وادار کند تا آستینهایشان را بالا بزنند، دست به کار بشوند، جوانب کار را بسنجند و در دنیا به سیر و سیاحت بپردازند. آنها نمیدانند چطور میتوانند برای همکارانشان مفید باشند. چطور میتوانند کارهای بعدی را که کارفرمایشان از آنها میخواهد، پیشبینی کنند و همواره از برنامه جلو باشند.
جزئیات مهم را از یاد نبرید
کارهای به ظاهر کوچکی که والدین برای فرزندانشان انجام میدهند، نتایج بسیار خوبی در تربیت کودکان دارد ـ حرف زدن با کودک و گوش دادن به او، با گرمی و محبت به او پاسخ دادن، آموزش دادن حروف و اعداد و کودک را به سفر و مهمانی بردن تاثیرات چشمگیری بر تربیت او دارد. هر روز کتاب خواندن برای کودک نیز بسیار مهم است. نتایج یک مطالعه بیانگر آن است که کودکانی که والدینشان در 5 سالگی هر روز برای آنها کتاب میخواندند و بعدها در سن 10 سالگی به تحصیل آنها علاقه نشان میدادند، احتمال فقیر شدنشان در 30 سالگی کمتر از افرادی بود که والدینشان این کارها را در دوران کودکی از آنها دریغ کرده بودند.
عزت نفس و اعتماد به نفس فرزندتان را افزایش دهید
حس خود در دوران نوزادی، یعنی وقتی نوزادان خود را از دریچه چشم والدینشان میبینند، شکل میگیرد. کودک لحن صدا، زبان بدن و تک تک حرفهایتان را جذب میکند. حرفها و اعمال شما به عنوان والدین کودک بیش از هر چیز دیگری در دنیا بر شکلگیری عزت نفس او اثر میگذارد. وقتی از فرزندتان به خاطر دستاوردها و موفقیتهایش، هر چقدر هم کوچک تعریف میکنید، او احساس غرور میکند؛ وقتی به کودک اجازه میدهید که بعضی کارها را به تنهایی انجام دهد، احساس توانمندی و قدرت میکند. بالعکس نظرات تحقیرآمیز یا مقایسه کردن بیرحمانهی او با کودکان دیگر باعث میشود که او احساس بیارزش بودن بکند. فرزندتان را زیر رگبار جملات دوپهلو و نیشدار غرق نکنید و از کلمات به عنوان اسلحه استفاده نکنید. نظراتی مانند “کدوم احمقی همچین کاری میکنه!” یا “از برادر کوچولوت هم بچگانهتر رفتار میکنی!” به اندازه ضربات فیزیکی به کودک آسیب میزند. کلماتتان را با دقت و مهربانی انتخاب کنید. به فرزندتان بفهمانید که همه مرتکب اشتباه میشوند و حتی وقتی رفتارش را دوست ندارید و کاری برخلاف میلتان انجام میدهد، باز هم دوستش دارید.
مچ فرزندتان را هنگام انجام دادن کارهای خوب بگیرید
تا به حال از خودتان پرسیدهاید که چند بار در طول یک روز واکنش منفی به کارهای فرزندتان نشان میدهید؟ احتمالاً بسیار بیشتر از آن که از اولادتان تعریف کنید، او را به باد انتقاد میگیرید. اگر رئیستان هم این همه از شما ایراد میگرفت و شما را با بداخلاقی راهنمایی میکرد، حتی اگر هم میدانستید که حسن نیت دارد، چه احساسی پیدا میکردید؟ رویکرد موثرتری هم برای راهنمایی فرزندتان وجود دارد، وقتی کودک در حال انجام دادن کار خوبی است، مچش را بگیرید: “وای تختتو خودت بدون این که من بگم مرتب کردی، چه عالی!” یا “وقتی داشتی با خواهرت بازی میکردی، نگاتون میکردم، چقدر باهاش خوب و با حوصله رفتار کردی.” این جملات تحسینآمیز فرزندتان را در درازمدت بسیار بیشتر از اخم و سرزنش به انجام دادن کارهای خوب تشویق میکند. هر روز کار خوبی را پیدا کنید و از فرزندتان به خاطر انجام دادن آن تعریف کنید. در پاداش دادن به فرزندتان سخاوتمند باشید عشق، آغوش گرم و تعریفهایتان معجزه میکند و غالباً برای پاداش دادن به کودک کافی است. به زودی متوجه میشوید که فرزندتان بیشتر و بیشتر آن رفتارهایی را پیدا میکند که همیشه دوست داشتید از او ببینید.
حد و مرز تعیین کنید و برای حفظ مقررات خود ثابت قدم باشید
نظم و مقررات در هر خانهای لازم است. هدف از تعریف مقررات این است که فرزندتان رفتارهای قابل قبولی را انتخاب کند و خودکنترلی را یاد بگیرد. شاید او حد و مرزهایی را که برایش تعیین کردهاید، محک بزند، اما وجود این مقررات برای تبدیل شدن او به فردی مسئول ضروری است. تثبیت این مقررات خانگی به کودکان کمک میکند تا بفهمند که شما از آنها چه انتظاراتی دارید و خودکنترلی را به ویژگیهای شخصیتیشان اضافه کنند. مثلاً میتوانید این قوانین را در خانه وضع کنید: تماشای تلویزیون تا قبل از انجام دادن تکالیف ممنوع، کتک زدن خواهر و برادر ممنوع، فحش دادن ممنوع. شاید بخواهید سیستمی را هم برای اجرای این مقررات در خانه پیاده کنید: در مرحله اول به کودک خاطی هشدار میدهید، و از آن به بعد تنبیههایی مانند کم شدن پول توجیبی یا لغو برنامههای تفریحی را در نظر میگیرید. اشتباه رایج بسیاری از والدین این است که نمیتوانند همیشه به عواقب در نظر گرفته شده پایبند باشند. نمیتوانید یک روز کودک را به خاطر حاضرجوابی تنبیه کنید و روز بعد همین کار را نادیده بگیرید.
برای فرزندان خود وقت بگذارید
اغلب اوقات والدین و فرزندان حتی نمیتوانند برای صرف غذا دور هم جمع بشوند، چه برسد به این که برای هم وقت بگذارند. اما باید بدانید که فرزندانتان هیچ چیز دیگری را در دنیا با حضور پدر و مادرشان عوض نمیکنند. صبحها ده دقیقه زودتر از خواب بیدار شوید تا بتوانید با فرزندتان صبحانه بخورید یا شستن ظرفها را به بعد موکول کنید و بعد از غذا چند دقیقهای با هم قدم بزنید. کودکانی که توجه کافی را از والدینشان دریافت نمیکنند، غالباً بدرفتاری میکنند و نمایش به راه میاندازند، چون مطمئن هستند که حداقل به این ترتیب والدینشان حتماً به آنها توجه خواهند کرد. بسیاری از والدین از وقت گذراندن با فرزندان خود لذت میبرند. هر شب برای یک “شب خاص” با هم بودن برنامه بریزید و از فرزندانتان هم بخواهید که درباره برنامههای شب نظر بدهند. روشهای دیگری را برای ارتباط برقرار کردن با هم پیدا کنید ـ روی ظرف غذای فرزندتان یادداشت بچسبانید یا غذا را با تزئین خاصی در ظرفش بگذارید. نوجوانان ظاهراً نسبت به کودکان کوچکتر به توجه تقسیم نشدهی کمتری نیاز دارند. از آنجایی که والدین و فرزندان نوجوان فرصتهای کمتری برای با هم بودن دارند، والدین باید نهایت تلاششان را بکنند تا هر زمان که فرزند نوجوانشان تمایل به گفتگو با آنها داشت یا دوست داشت در فعالیتهای خانوادگی شرکت کند، در دسترس باشند یا زمینه را مهیا کنند. پارک رفتن، بازی کردن و شرکت در رخدادهای مختلف به فرزند نوجوانتان میفهماند که برایش ارزش و اهمیت قائلاید و به این طریق خودتان هم میتوانید فرزندتان و دوستانش را بیشتر بشناسید. اگر شاغل هستید، احساس گناه نکنید؛ با وجود مشغلههای فراوانتان باز هم کارهای کوچکی هست که میتوانید در وقت کم در خانه بودن برای فرزندتان انجام دهید، مثلاً میتوانید برایش پاپ کورن درست کنید، با او بازی کنید یا با هم به خرید و پاساژگردی بروید ـ مطمئن باشید که فرزندتان این ساعتهای خوش را فراموش نخواهد کرد.
الگوی خوبی برای فرزندتان باشید
کودکان خردسال با نگاه کردن به پدر و مادرشان چیزهای زیادی را درباره چگونه رفتار کردن در این دنیا یاد میگیرند. اولادتان هر چه کوچکتر باشد، نشانهها و راهنماهای بیشتری را از رفتارتان جذب میکند. بنابراین قبل از آن که مقابل چشمان فرزندتان از کوره دربروید یا ناسزا بگویید، به این فکر کنید که: واقعاً من میخواهم که فرزندم در حالت عصبانیت اینطور رفتار کند؟ مراقب باشید که اولادتان دائماً شما را تحت نظر دارد. مطالعات نشان داده است که کودکان پرخاشگری که همسن و سالان خود را کتک میزنند، الگویی برای این خشم و پرخاشگری در خانه دارند. الگوی مناسبی برای خصوصیاتی از قبیل احترام، صداقت، دوستی، مهربانی و تحمل باشید که میخواهید آنها را در فرزندان خود ببینید. رفتاری متواضعانه و عاری از خودخواهی را از خود به نمایش بگذارید. بدون چشمداشت پاداش کار خیر انجام بدهید. سپاسگزاری از دیگران را فراموش نکنید و از دیگران بهجا و به موقع تعریف کنید. از همه مهمتر با فرزندانتان به گونهای رفتار کنید که انتظار دارید دیگران هم با شما همانطور رفتار کنند.
برای ارتباط با فرزندتان اولویت قائل شوید
نمیتوانید توقع داشته باشید که اولادتان هر کاری را که شما میگویید، طبق میلتان انجام دهد، چون شما به عنوان والدینش اینطور گفتهاید. کودکان نیز به اندازه بزرگسالان خواهان شنیدن توضیح هستند و این حق را هم دارند که مسائل را برایشان توضیح بدهند. اگر برای توضیح دادن به فرزندتان وقت نگذارید، او ارزشها و انگیزههایتان را زیر سوال میبرد و از خودش میپرسد که آیا این راهنماییها اصلاً پایه و اساسی هم دارد یا خیر. والدینی که با فرزندانشان بحث و گفتگو میکنند، به آنها اجازه میدهند که مطالب را به روشی سالم و عاری از قضاوت و پیشداوری بفهمند و یاد بگیرند. انتظارات خود را شفاف و روشن برای فرزندتان توضیح بدهید. اگر مشکلی وجود دارد، آن را شرح بدهید، احساساتتان را بیان کنید و از فرزندتان بخواهید که با شما برای رسیدن به راهحل همفکری کنند. حتماً دربارهی پیآمدهای هر تصمیم با هم صحبت کنید. پیشنهاد بدهید و گزینههای مختلف ارائه کنید. با روی باز از پیشنهادهای فرزندتان استقبال کنید. کودکانی که در تصمیمگیریها شرکت داده میشوند، برای اجرا کردن این تصمیمها هم انگیزهی بیشتری خواهند داشت.
برای تغییر سبک تربیتی خود مشتاق و منعطف باشید
اگر رفتار فرزندتان غالباً مایهی ناامیدی و سرخوردگیتان است، احتمالاً انتظارات نامعقولی از او دارید. به والدینی که دائماً به “بایدها” فکر میکنند ـ مثلاً “بچه من الان دیگه باید خودش بتونه بره دستشویی.” ـ توصیه میکنیم که درباره این انتظارات مطالعه بیشتری داشته باشند یا با والدین دیگر یا متخصصین رشد کودک مشورت کنند. محیط رشد کودکان بر رفتار آنان تاثیر میگذارد، بنابراین با تغییر دادن محیط میتوانید رفتار فرزندتان را هم تغییر بدهید. اگر متوجه شدید که دائماً در حال “نه” گفتن به فرزند دو سالهتان هستید، به دنبال روشهایی برای تغییر دادن محیط باشید تا چیزهای ممنوع کمتری دوروبر کودک وجود داشته باشد. به این ترتیب هر دو کمتر دچار ناامیدی خواهید شد. به موازات رشد فرزندتان باید سبک تربیتتان را تغییر بدهید. احتمال دارد روشها و اصول تربیتی که در این سن برای فرزندتان مناسب است، بعد از گذشت یک یا دو سال دیگر مناسب نباشد.
بیقید و شرط بودن عشقتان را به فرزندتان ثابت کنید
در مقام پدر یا مادر یک کودک مسئولیت اصلاح و راهنمایی فرزندتان را به عهده دارید. اما این که راهنمایی اصلاحیتان را چطور بیان میکنید، شیوهی دریافت این راهنمایی از سوی کودک و عمل کردن به آن را تعیین میکند. وقتی مجبور میشوید که با فرزندتان روبهرو شوید، از سرزنش کردنش خودداری کنید و از او ایراد نگیرید، چون این رفتار عزت نفس و اعتماد به نفس کودک را کاهش میدهد و به احساس خشم و نفرت دامن میزند. در عوض حتی هنگام تنبیه کردن فرزندتان باید نهایت تلاشتان را برای حمایت از او و دلگرمی دادن به او به کار ببرید. اطمینان حاصل کنید که هرچند متوجه شده است که از او انتظار دارید که دفعهی بعد بهتر رفتار کند، اما در هر حال، حتی با وجود این اشتباه دوستش دارید و همیشه دوستش خواهید داشت.
نیازها و محدودیتهای خود را به عنوان یک پدر یا مادر بشناسید
باید با حقیقت روبرو شوید، شما یک پدر یا مادر نمونه و بینقص نیستید و در مقام رهبر خانواده دارای نقاط قوت و ضعف خاص خودتان هستید. تواناییهای خود را بشناسید ـ “عاشق و دلسوزم.” برای رفع نقاط ضعفتان به خودتان قول بدهید ـ “باید برای رعایت نظم و قوانینی که تعیین کردم، سرسختتر باشم.” سعی کنید انتظاراتی منطقی و واقعبینانه از خود، همسر و فرزندانتان داشته باشید. مجبور نیستید که تمام جوابها را بدانید ـ نسبت به خودتان بخشنده باشید. سعی کنید که تربیت فرزندان را به شغلی قابل مدیریت تبدیل کنید. به جای این که سعی کنید همه چیز را به یکباره حل کنید، بر روی ناحیههایی متمرکز شوید که به بیشترین توجه نیاز دارد. وقتی خسته و از پاافتادهاید، خستگیتان را قبول کنید و با انجام دادن کارهایی که به تنهایی یا همراه با همسرتان از آنها لذت میبرید، مدت کوتاهی از شغل تربیت فرزندان مرخصی بگیرید. توجه کردن به نیازهای خود، خودخواهی نیست، بلکه صرفاً به این معنا است که به رفاه و سلامت خودتان اهمیت میدهید؛ اهمیت دادن به خود ارزش مهم دیگری است که باید در پایبند بودن به آن الگوی فرزندانتان باشید.
مشوق مهارتهای خاص باشید
هر کودکی استعدادها و تواناییهای منحصر به فردی دارد. این ویژگیهای خاص گاهی خود را در مدارس سنتی نشان میدهد، اما کودکان بسیاری هستند که بعد از خوردن زنگ مدرسه در عرصههای دیگری میدرخشند. فعالیتهایی مانند کاراته ذهن کودکان را باز میکند، اما لازم نیست که برای شکوفا کردن استعدادهای فرزندتان حتماً مبالغ هنگفتی هزینه کنید. قدرت یک بازی بدونساختار را دستکم نگیرید. توپ بازی کردن در حیاط و دنبال کردن کرمهای شبتاب فرصتهای بینظیری برای رشد فکری، جسمی و فردی کودکان هستند. سرگرمیهایی را خاص دنیای خود پیدا کنید. وقتی فرزندتان شما را در حال امتحان کردن فعالیتی جدید ببیند، از شما الهام میگیرد که خودش هم فعالیتهای جدید را امتحان کند.
تلاشهای فرزندتان را تشویق و تحسین کنید
دکتر کارول دوئک استاد روانشناسی دانشگاه استانفورد و پژوهشگر مطرح حوزهی موفقیت و دستاورد، در یکی از پژوهشهای خود متوجه شد که ذهنیت یک فرد بر رفتار او تاثیر میگذارد. دوئک به والدین توصیه میکند که وقتی فرزندتان کار سختی را با موفقیت به انجام میرساند، به جای خطاب کردن او با القابی مانند باهوش یا بااستعداد، از او تعریف کنید. افراد دارای ذهنیت ثابت معمولاً رغبتی به روبرو شدن با چالشهای مختلف زندگی ندارند، چون باور دارند که دستاوردهایشان از تواناییهای فطریشان نشأت میگیرد و اگر توانایی لازم برای موفقیت در چالش را نداشته باشند، نمیتوانند آن را یاد بگیرند و لاجرم شکست خواهند خورد. اما افراد دارای ذهنیت رشد کننده معمولاً تمایل و آمادگی بیشتری دارند تا با پشتکار و سختکوشی به استقبال چالشهای دشوار بروند، چون باور دارند که همواره میتوانند مهارتهای جدید را یاد بگیرند. از همه مهمتر باید به خاطر بسپارید که نمره بالا عاملی نیست که برای موفقیت به یک دانشآموز ممتاز انگیزه میدهد ـ این سائق فطری و درونی او است که او را تشویق به یادگیری میکند.
به سبکهای یادگیری مختلف احترام بگذارید
فقط به این دلیل که هنگام تایپ کردن ایمیل یا حساب و کتاب کردن به سکوت مطلق نیاز دارید، دلیل نمیشود که فرزندتان هم هنگام انجام دادن تکالیفش به محیط ساکتی نیاز داشته باشد. یک پژوهشگر از دانشگاه هاروارد هشت نوع هوش مختلف را شناسایی کرده است، به عبارت دیگر یک روش برای یادگیری وجود ندارد و بهترین روش یادگیری برای هر کودکی ممکن است با کودکان دیگر تفاوت داشته باشد؛ انواع مختلف هوش شامل موسیقایی، منطقی ـ ریاضی، زبانشناختی و میانفردی میشود. ترفند موفقیت در تربیت صحیح کودکان این است که به بهترین روش یادگیری فرزندتان توجه کنید تا بتوانید سبک یادگیری او را تشخیص بدهید. برای مثال اگر سبک یادگیری فرزند دبستانیتان بصری است، برای کمک به حفظ کردن جدول ضرب از فلش کارت استفاده کنید. اگر فرزندتان در دسته هوش میانفردی قرار میگیرد، یعنی در سازگاری و ارتباط با دیگران توانمند و باهوش است، به او کمک کنید که دایره واژگانش را با نسبت دادن صفات به افرادی مانند دوستان، خویشاوندان و شخصیتهای تاریخی گسترش دهد.
کتاب خواندن، کتاب خواندن و باز هم کتاب خواندن
وقتی نوبت به کتاب خواندن برای فرزندتان میرسد، هیچگاه زود نیست. کتاب خواندن برای کودکان پیشدبستانی و نگه داشتن کتاب در خانه رشد زبانی و مهارتهای خواندن را تقویت میکند و راه را برای موفقیت در سالهای آتی در مدرسه هموار میکند. حتی اگر فرزندتان هنوز برای درک تمام حرفهایتان خیلی کوچک باشد، وقتی برایش کتاب میخوانید، یاد میگیرد که به ریتم زبان توجه کند و به این ترتیب دایره واژگانش از راه شنیدن گسترش مییابد. در واقع کتاب خواندن برای کودک از لحاظ عاطفی و هیجانی به او کمک میکند؛ نتایج یک مطالعه در انگلستان حاکی از آن است که کودکان 5 سالهای که والدینشان هر روز برای آنها کتاب میخوانند، کمتر در مدرسه دچار مشکلات رفتاری میشوند.
با هم غذا بخورید
اگر آشپز ماهری نیستید، اصلاً نگران نباشید، هدف از این شام خانوادگی شکمچرانی نیست، بلکه قرار است گفتگوی سر میز غذا فایدهی آموزشی و عاطفی برای فرزندتان داشته باشد. بحثهای غیررسمی مانند این که “روزت چطور بود؟”، “درستون امروز چی بود” یا “چطوری میخوای برای امتحان فردات درس بخونی؟” به فرزندتان میفهماند که خانوادهاش برای یادگیری و درس خواندن ارزش قائلاند. مطالعهی انجام شده در دانشگاه کلمبیا نشان میدهد، کودکانی که در هفته حداقل پنج وعده غذا را با خانوادهشان صرف میکنند، نمرات بهتری در مدرسه میگیرند و کمتر دچار اختلالهای تغذیهای میشوند. اگر اعضاء خانواده برنامههایشان با هم متفاوت است و نمیتوانید از یک وعده شام خانوادگی در کنار هم لذت ببرید، وعده غذایی دیگری مانند صبحانه یا عصرانه را در کنار هم صرف کنید و اتفاقات روز را با هم مرور کنید.
زمان ثابتی را برای خواب تعیین کنید
یکی از نکات تربیتی مهم این است که زمان ثابتی را برای خواب تعیین کنید و هر شب به آن پایبند بمانید؛ برای تاثیرگذاری هر چه بیشتر این قانون باید دستور خاموشی رایانه و تلویزیون را از حداقل نیم ساعت قبل از خواب بدهید. اگر فرزندتان گوشی همراه دارد، باید آن را قبل از خواب از او بگیرید، چون 62 درصد از کودکان شرکت کننده در یک مطالعه اعتراف کردند که بعد از خاموشی از گوشیشان استفاده میکنند، بدون آن که روح والدینشان از این قانونشکنی باخبر شود. فقط یک ساعت کمخوابی کافی است تا تواناییهای شناختی فرزندتان در فردای آن روز تقریباً به اندازهی دو سال پسرفت کند.
آغوشهای بیپایان را از فرزندتان دریغ نکنید
گر فرزندتان را در طول روز چند بار در آغوش بگیرید، کمک بزرگی به رفع تنش و نگرانی او خواهید کرد. هیچ چیز به اندازهی آغوش گرم و نوازش احساس امنیت را در کودک ایجاد نمیکند. مطالعات انجام شده بر روی کودکان رها شده نشان داده است، کودکان محروم از مهر و محبت دچار استرس مزمن میشوند و این استرس میتواند بخشهایی از مغز را مختل کند که در تمرکز، یادگیری و حافظه نقش دارد. مطالعهی منتشر شده در نشریه امریکایی سلامت عمومی حکایت از آن دارد که نوازش و لمس کردن ملایم یک انسان دیگر از قدرت تسکین دادن علائم هیجانی، رفتاری و جسمی مربوط به استرس برخوردار است. در آغوش گرفتن فرشتهی کوچکتان نه تنها توانایی تمرکز او را بهبود میدهد، برای خودتان هم مفید است و شما را به اوج آسمانها میبرد.
به رفاه خودتان توجه کنید
بسیاری از همسران وقتی فرزندشان متولد میشود، به سلامتی و رفاه خود یا زندگی مشترکشان بیتوجهی میکنند. اگر این مسائل مهم را نادیده بگیرید، مشکلات کوچک رفته رفته بزرگتر میشوند. برای تقویت و بهبود رابطهی زناشوییتان وقت بگذارید. این را بدانید که اگر در زندگی مشترکتان به مشکل بربخورید، عواقب این مشکل دامن فرزندتان را هم خواهد گرفت.
از یک روانشناس کمک بگیرید
شما میتوانید اصول تربیت فرزندان خود را از یک روانشناس که در حوزه کودک تخصص دارد و کارش فقط با کودکان و نوجوانان است آموزش ببینید. او با شما و همسرتان و حتی با فرزندانتان نیز صحبت کرده و راه صحیح را به شما آموزش میدهد. همچنین میتوانید در کنار کمک گرفتن از مشاور در کارگاههایی که در این زمینه برگزار میشوند نیز شرکت کنید.
اصول تربیت کودک جز معدود مسائلی است که فرهنگ والدین در آن نقشی ندارد و یک الگوی جهانی در بین کل کشورهای دنیا و در راستای حفظ سلامت جسم و روان کودک است؛ اما آنچه در تربیت فرزندانتان باید در نظر داشته باشید این است که هیچگاه سعی نکنید کودکان خود را کنترل کنید بلکه روشهای درست زندگی کردن را به آنها بیاموزید تا خودشان بتوانند کنترل کردن زندگی را یاد بگیرند. به آنها نشان دهید که فرزندانتان را همانطور که هستند دوست میدارید. به آنها در خانه مسئولیت واگذار کنید و اجازه دهید کار کردن را یاد بگیرند و خلاق بزرگ شوند. به یاد داشته باشید که همیشه کوچکترین چیزها میتوانند بزرگترین تأثیرات را داشته باشند، پس مراقب کارهایتان باشید. سعی کنید عزتنفس را در کودکانتان افزایش دهید. مربیان خوبی برای آنها باشید. قواعد و مرزهایی را در خانه اعمال کنید و بههیچعنوان زیر آنها نزنید، سعی کنید با اولاد خود وقت بگذرانید. الگوی خوبی برای آنها باشید و بدانید که همیشه زیر ذرهبین آنها قرار دارید. با آنها صحبت کنید و این کار را در اولویت قرار دهید. در شیوههای تربیتی خود انعطافپذیر باشید و در نظر داشته باشید سختگیری بیشازاندازه اغلب نتیجه عکس میدهد. به فرزندان خود بگویید که آنها را بیقیدوشرط دوست میدارید. بهعنوان والدین محدودیتها و نیازهای خود را بشناسید. به آنها مهارت خاص را آموزش دهید، به تفاوت دیدگاهها احترام بگذارید. تاجاییکه میتوانید بخوانید و بخوانید و بخوانید. سعی کنید با یکدیگر غذا بخورید. ساعت خواب مشخصی را برای آنها در نظر بگیرید. تا میتوانید به آنها عشق بورزید و در ضمن رابطه خود با همسرتان را نیز فراموش نکنید.